دولت‌خانه | مسعود پایمرد

چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم


یادداشتی بر کتاب دختری با هفت اسم

دختری با هفت اسم

نام «کره‌ی شمالی» را اغلب اوقات از تلوزیون شنیده بودم و هیچگاه در مورد آن احساس کنجکاوی نکردم. فکر می‌کردم کشوری آسیایی است که با آمریکا مشکل دارد و زیر بار قلدری‌های ناحق این ابرقدرت طمعکار نمی‌رود.

مدتی بعد، در پی گشت و گذار در اینترنت، مواردی توجهم را جلب کرد. از جمله گزارشی از وضعیت اسف بار نظامیان زن اهل کره‌ی شمالی (+) و نیز قحطی گسترده‌ای که در دهه‌ی 90 میلادی، باعث مرگ انسان‌های بسیاری در این کشور شده بود. (+)

پس از آن بود که در این مورد کنجکاوتر شدم و احساس علاقه کردم بدانم در این کشور مرموز و پنهانکار، واقعا چه چیزی در حال وقوع است. اما مطالب چندان شفافی در این باره وجود نداشت.

تا این که متوجه شدم برخی از کسانی که از این کشور گریخته‌اند، دست به نوشتن و انتشار سرگذشت خود زده‌اند. به نظر می‌رسید این تنها راه کسب اطلاعات بیشتر در این مورد باشد.

از آن‌جا که یکی از دوستانم به تازگی کتاب «دختری با هفت اسم» را به پایان رسانده و در مجموع آن را مثبت ارزیابی می‌کرد، تصمیم گرفتم سراغ همین کتاب بروم و در این مورد، بیشتر بخوانم.

کتاب، نوشته‌ی «هیئون سئو لی» و ترجمه‌ی «الهه علوی» است که توسط انتشارات  «کتاب کوله پشتی» چاپ شده و روایت خودنوشت سرگذشت دختری است که شبی از سر کنجکاوی از «رودخانه‌ی یالو» که مرز بین چین و کره‌ی شمالی است می‌گذرد و قدم در راهی می‌گذارد که او را با چالش‌های بسیاری مواجه می‌کند.

نوسنده سعی کرده روایت دست اولی از اوضاع کره‌ی شمالی ارائه دهد و وضعیت موجود این کشور در دهه‌های 80 و 90 میلادی را به شکل شفافی بازگو نماید.

هرچند نمی‌توان تمام ادعاهای مطرح شده توسط نویسنده را (لااقل به آسانی) پذیرفت، و بعید نیست روایت، در برخی از قسمت‌ها با اغراق همراه شده باشد؛ اما با این حال، تصویر ارائه شده به قدری وحشتناک و ظالمانه است که انسان را انگشت به دهان می‌گذارد.

آن‌چنان که مشخص است، شرایط زندگی در این کشور -به ویژه در دوران قحطی- به هیچ وجه مناسب نبوده و مردم متحمل صدمات بسیار زیادی شده‌اند. نویسنده در بخشی از کتاب، در این باره نوشته است:

با عمیق‌تر شدن قحطی، شایعات در مورد آدمخواری در سرتاسر استان پیچید و پلیس اخطارهایی جدی در این مورد صادر کرد. شنیده بودیم مرد پیری، بچه‌ای را کشته، با گوشتش سوپ پخته و در دکه‌ای فروخته. مشتریان گرسنه هم آن را با ولع خورده بودند. جرم زمانی کشف شد که پلیس استخوان‌های بچه را پیدا کرد.

نویسنده در بخش اول کتاب، به شرح وضعیت موجود کره‌ی شمالی در زمان زندگی در این کشور، می‌پردازد. بخش دوم، به تبع سفر نویسنده، به مشکلات فراریان اهل کره‌ی شمالی به چین اختصاص دارد و بخش سوم نگاهی به وضعیت پناهجویان در کره‌ی جنوبی می‌اندازد.

کتاب، نثر روان و ساده‌ای دارد ولی ترجمه در برخی از قسمت‌ها دچار مشکل است و برای مثال اسامی در مواردی، به اشتباه نوشته شده که باعث گیجی مخاطب می‌شود. با این حال، مشکل اصلی ظاهرا عدم ویراستاری است. اشکالات ویرایشی کتاب، بیش از حد متوسط است و تمرکز خواننده را اندکی به هم می‌ریزد.

از آن‌جا که هنوز شناخت کاملی نسبت به کره‌ی شمالی ندارم (و البته گمان نمی‌کنم کس دیگری نیز بتواند چنین ادعایی کند)، تصمیم دارم نسبت به مطالب مطرح شده در کتاب، موضع خنثی اتخاذ کنم. با این وجود بعید به نظر نمی‌رسد اگر در مواردی، نویسنده دست به اندکی بزرگ‌نمایی -در جهت بدتر نشان دادن کره‌ی شمالی و نیز بهتر نمایاندن کره‌ی جنوبی- زده باشد.

گذشته از این حرف‌ها، این کتاب به من نشان داد که یک انسان تا حد می‌تواند در برابر چالش‌ها و مشکلات گوناگون، مقاوم باشد. می‌تواند در دل بدترین و سخت‌ترین حوادث و تجربیات قرار گیرد ولی از آن‌ها سربلند بیرون بیاید.

همه‌ی ما، احساس می‌کنیم توان تحمل محدودی داریم و از جایی به بعد زیر بار مشکلات، می‌شکنیم و نابود می‌شویم. با این وجود شاید اگر هر یک از ما، در شرایط این دختر قرار بگیریم، برای حفظ جان خود و امنیت خانواده‌مان، با چنگ و دندان تقلا کنیم و از دل هر بن بستی، راه تازه‌ای بسازیم.

در مجموع، اگر شما نیز همچون من، به کسب اطلاعات بیشتر از کره‌ی شمالی علاقمند شدید، گمان می‌کنم کتاب دختری با هفت اسم -از آن جهت که در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز حضور دارد و نیز نامزد جایزه‌ی بهترین اتوبیوگرافی سال 2015 به انتخاب گودریدز شده است- انتخاب مناسبی برای مطالعه است.

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به این خانه‌ی محقر خوش آمدید. در این‌جا یادداشت‌ها، دغدغه ها و تجربه های نگارنده را خواهید یافت.
بهانه ی ساختن این خانه، دوست عزیزی است که مرا، انسانی که مدت‌ها از نثر فاصله گرفته بود را، هم به نوشتن معتاد کرده است. در این‌جا به هرگوشه‌ای سرک خواهم کشید و از هر چیزی خواهم نوشت. بدیهی است منبع و ماخذ کلیه‌ی یادداشت‌های فاقد منبع، ذهن نویسنده است.
امید است آن‌چه نوشته ام و خواهید خواند، مقبول افتد...
کتاب‌های من

آخرین کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حسن و دل
really liked it
در نوع خود کتاب جالبی است. داستانی عرفانی است که به طریق تمثیل ماجرای عشق "دل" پسر پادشاه یونان، "عقل"، را که در "قلعه ی بدن" حکومت می کند به "حُسن" دختر پادشاه مشرق، "عشق"، که در شهر "دیدار" ساکن است روایت می کند. دل در حقیقت طالب آب ح...
tagged: literature
منجنیق
really liked it
حسین صفا، در این کتاب تصویر جدیدی از غزل فارسی را ارائه می کند. تصویری که در عین شباهت هایش به تصویری که از غزل کلاسیک مشهور در ذهن مان داریم دارای تفاوت هایی نیز هست. تفاوت هایی آن چنان عمیق که گاه حتی شاید مجبورمان کند نام غزل بر اشعار...
tagged: literature and poet
صد سال تنهایی
it was amazing
صدسال تنهایی را نخوانده‌ام، با آن زندگی کرده‌ام. کتاب بی‌نظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر...
tagged: literature and novel
ناصر ارمنی
really liked it
در میان داستان ها، "زمزم" را بیش از بقیه دوست داشتم. اغلب پایان بندی ها را پسندیدم. هرچند با برخی از آنها ارتباط برقرار نکردم. در مجموع، به گمانم امیرخانی در نوشتن داستان بلند، توانمندتر از داستان کوتاه است.
tagged: literature and short-story
کافه پیانو
it was amazing
هرکس هرچه می‌خواهد بگوید! من حس می‌کنم کافه پیانو یکی از بهترین رمان هایی است که این سال‌ها خوانده ام. لحن گیرا و صمیمی کتاب، به علاوه فضای زنده و جذاب آن چیزی است که در هر کتابی پیدا نمی‌شود. لحنی آن‌قدر گیرا که وقتی کتاب را باز می‌کنید...
tagged: literature and novel

goodreads.com
Designed By Erfan Powered by Bayan