چهارشنبه ۱۹ شهریور ۹۹
نام «کرهی شمالی» را اغلب اوقات از تلوزیون شنیده بودم و هیچگاه در مورد آن احساس کنجکاوی نکردم. فکر میکردم کشوری آسیایی است که با آمریکا مشکل دارد و زیر بار قلدریهای ناحق این ابرقدرت طمعکار نمیرود.
مدتی بعد، در پی گشت و گذار در اینترنت، مواردی توجهم را جلب کرد. از جمله گزارشی از وضعیت اسف بار نظامیان زن اهل کرهی شمالی (+) و نیز قحطی گستردهای که در دههی 90 میلادی، باعث مرگ انسانهای بسیاری در این کشور شده بود. (+)
پس از آن بود که در این مورد کنجکاوتر شدم و احساس علاقه کردم بدانم در این کشور مرموز و پنهانکار، واقعا چه چیزی در حال وقوع است. اما مطالب چندان شفافی در این باره وجود نداشت.
تا این که متوجه شدم برخی از کسانی که از این کشور گریختهاند، دست به نوشتن و انتشار سرگذشت خود زدهاند. به نظر میرسید این تنها راه کسب اطلاعات بیشتر در این مورد باشد.
از آنجا که یکی از دوستانم به تازگی کتاب «دختری با هفت اسم» را به پایان رسانده و در مجموع آن را مثبت ارزیابی میکرد، تصمیم گرفتم سراغ همین کتاب بروم و در این مورد، بیشتر بخوانم.
کتاب، نوشتهی «هیئون سئو لی» و ترجمهی «الهه علوی» است که توسط انتشارات «کتاب کوله پشتی» چاپ شده و روایت خودنوشت سرگذشت دختری است که شبی از سر کنجکاوی از «رودخانهی یالو» که مرز بین چین و کرهی شمالی است میگذرد و قدم در راهی میگذارد که او را با چالشهای بسیاری مواجه میکند.