دولت‌خانه | مسعود پایمرد

چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم


مروری بر کتاب مغازه خودکشی

مغازه خودکشی 

آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ لااقل در مرگ‌تان موفق باشید.

این شعار مغازه‌ی خودکشی است. فروشگاهی متعلق به خانواده‌ی توواچ در یک زمان و مکان نامعلوم -در آینده- که لوازم و ابزار مورد نیاز خودکشی را به مشتریانش می‌فروشد. مشتریانی افسرده و سرخورده که امیدی برای ادامه‌ی زندگی ندارند.

مغازه‌ای که یک ارثیه‌ی اجدادی است. نسل اندر نسل خانواده‌ی توواچ گردانندگان آن بوده‌اند. ارثیه‌ای که در نهایت به میشیما و همسرش لوکریس رسیده است و آن‌ها همراه فرزندانشان مرلین، ونسان و آلن آن را اداره می‌کنند.

نکته‌ی جالب، تشابه اسامی اعضای خاندان توواچ به افراد مشهوری است که خودکشی کرده‌اند:
نام میشیما، یادآور یوکیو میشیما، شاعر سرشناس ژاپنی، است که سه بار نامزد دریافت جایزه نوبل شده است.
نام مرلین از مرلین مونرو، بازیگر معروف آمریکایی گرفته شده، ونسان، یادآور ونسان ونگوک نقاش بزرگ هلندی است. و در نهایت، نام آلن نیز از آلن تورینگ، مخترع کامپیوتر گرفته شده است که با سیبی آغشته به سیانور خودکشی کرد.

در مغازه‌ی خودکشی، همه‌جور وسیله‌ای برای پایان دادن به زندگی پیدا می‌شود. از طناب دار گرفته تا سم‌های عجیب و غریب و حتی شمشیر سامورایی برای هاراکیری.

همه‌چیز مطابق میل خانواده‌ی توواچ پیش می‌رود، تا وقتی که با ورود آلن -فرزند کوچک خانواده- به زندگی، وضعیت تغییر می‌کند.

 

نقدی بر داستان مغازه خودکشی

باید اقرار کنم ایده‌ی داستان ژان تولی فوق العاده است. یک فانتزی سیاه که از لحظات خنده‌آور نیز بی‌نصیب نیست و موفق می‌شود در بستر روایت خویش، بشر امروز و زندگی او را به انتقاد بگیرد.

با این حال پرداخت داستانی، اصلا خوب نیست و ضعف‌های بسیاری در داستان‌پردازی و روایت آن به چشم می‌خورد.

شخصیت‌پردازی در طول داستان خوب انجام نشده است و ما به شکلی ناگهانی شاهد تغییر رفتار و خلق و خوی شخصیت‌های مختلف داستان هستیم.

به گمان من، گونه‌ای «شتاب زدگی در روایت» در این کتاب وجود دارد و نویسنده، از ترس طولانی شدن داستان، قید پرداخت بیشتر شخصیت‌ها را زده و آن‌ها را همان‌طور زمخت، بعضا غیرقابل باور و صیقل نخورده، در میان ماجرا رها کرده است.

وضعیت فضاسازی، البته بهتر است. با این وجود نویسنده در این زمینه نیز می‌توانست بهتر عمل کند و بعضی از ایرادات را اصلاح نماید.

در نهایت، پایان بندی کتاب نیز ضعیف است و چنگی به دل نمی‌زند. نویسنده، گویا با هدف مبهوت کردن خواننده و میخکوب کردن او، قید منطق کلی داستان و سفر شخصیت‌ها را زده و پایانی ناامید کننده برای داستان نوشته است.

معتقدم پایان بندی کتاب، به قدری بد است که حتی ایده‌ی اولیه‌ی داستان را نیز نابود کرده است.

کتاب را احسان کرم ویسی به فارسی ترجمه و نشر چشمه آن را چاپ کرده است. کیفیت ترجمه به گمان من مطلوب است و مترجم سعی کرده تا حد امکان، فضای اثر را به فرهنگ و زبان مقصد نزدیک کند.

کتاب صوتی مغازه خودکشی

دو مجموعه کتاب صوتی از مغازه‌ی خودکشی تهیه شده است.

یکی از نسخه‌ها با صدای «هوتن شکیبا»، توسط «رادیو گوشه» تولید شده است. با این حال، من صدا و سبک خوانش هوتن شکیبا را به عنوان گوینده نپسندیدم و نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم. ولی دیدگاه‌ها در این خصوص متفاوت است.

شما می‌توانید نمونه‌ی کتاب صوتی را از طاقچه، فیدیبو یا کتابراه بشنوید و پس از آن، در این مورد خودتان تصمیم بگیرید و در صورت تمایل، نسخه‌ی کامل آن را بخرید.

نسخه‌ی دیگر، توسط «ایران صدا» و با صدای «شیرین سپه راد» تهیه شده و رایگان است. من صدا و سبک خوانش این گوینده را ترجیح می‌دهم و پیشنهاد می‌کنم اگر قصد دارید نسخه‌ی صوتی آن را گوش کنید، سراغ این یکی بروید. لینک آن را در انتهای همین یادداشت گذاشته‌ام.

انیمیشن مغازه خودکشی

در سال 2012، اینمیشنی فرانسوی، توسط پاتریس لوکنت، بر اساس این کتاب ساخته شده است که البته هنوز موفق به دیدنش نشده‌ام و پس از تماشای آن، مطالب مرتبط با انیمیشن را، به همین قسمت اضافه خواهم کرد.

امتیاز IMDB انیمیشن، 6.1 از 10 و امتیاز آن در روتن تومیتوز 71% است. و با این توصیفات، فکر می‌کنم ارزش دیدن دارد.

جمع بندی

در مجموع، به گمانم این فانتزی سیاه و طنز انتقادی، برای مخاطب حرفه‌ای داستان، چندان دلچسب نخواهد بود. اما به سبب زبان روان، خط داستانی ساده و حجم کم، می‌تواند برای کسانی که تازه در آغاز راه مطالعه‌اند، جذاب و مناسب باشد.

تصمیم گیری در خصوص مطالعه یا عدم مطالعه‌ی آن را به خودتان واگذار می‌کنم.

برشی از کتاب

چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمی‌کنی؟

 

در جهان کم عطری هست که شبیه بوی خوش کودکی باشد.

راه‌های دسترسی به کتاب

 

اگر این کتاب را خوانده‌اید، خوشحال می‌شوم دیدگاه شما را در مورد آن بدانم. خواننده‌ی نظرات شما هستم.

من هنوزم که هنوزه ده، بیست صفحه آخر داستان رو نخوندم. و احساس می کنم تا همینجا هم داستان برام تکمیل شده... 

درباره شتاب شخصیت و داستان خیلی خوب گفتید :)

بله. بعضی داستان‌ها حتی نمی‌تونن تا پایان آدم رو با خودشون همراه کنن و این یکی هم، برای خیلیا همینجوریه...
خواهش می‌کنم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به این خانه‌ی محقر خوش آمدید. در این‌جا یادداشت‌ها، دغدغه ها و تجربه های نگارنده را خواهید یافت.
بهانه ی ساختن این خانه، دوست عزیزی است که مرا، انسانی که مدت‌ها از نثر فاصله گرفته بود را، هم به نوشتن معتاد کرده است. در این‌جا به هرگوشه‌ای سرک خواهم کشید و از هر چیزی خواهم نوشت. بدیهی است منبع و ماخذ کلیه‌ی یادداشت‌های فاقد منبع، ذهن نویسنده است.
امید است آن‌چه نوشته ام و خواهید خواند، مقبول افتد...
کتاب‌های من

آخرین کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حسن و دل
really liked it
در نوع خود کتاب جالبی است. داستانی عرفانی است که به طریق تمثیل ماجرای عشق "دل" پسر پادشاه یونان، "عقل"، را که در "قلعه ی بدن" حکومت می کند به "حُسن" دختر پادشاه مشرق، "عشق"، که در شهر "دیدار" ساکن است روایت می کند. دل در حقیقت طالب آب ح...
tagged: literature
منجنیق
really liked it
حسین صفا، در این کتاب تصویر جدیدی از غزل فارسی را ارائه می کند. تصویری که در عین شباهت هایش به تصویری که از غزل کلاسیک مشهور در ذهن مان داریم دارای تفاوت هایی نیز هست. تفاوت هایی آن چنان عمیق که گاه حتی شاید مجبورمان کند نام غزل بر اشعار...
tagged: literature and poet
صد سال تنهایی
it was amazing
صدسال تنهایی را نخوانده‌ام، با آن زندگی کرده‌ام. کتاب بی‌نظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر...
tagged: literature and novel
ناصر ارمنی
really liked it
در میان داستان ها، "زمزم" را بیش از بقیه دوست داشتم. اغلب پایان بندی ها را پسندیدم. هرچند با برخی از آنها ارتباط برقرار نکردم. در مجموع، به گمانم امیرخانی در نوشتن داستان بلند، توانمندتر از داستان کوتاه است.
tagged: literature and short-story
کافه پیانو
it was amazing
هرکس هرچه می‌خواهد بگوید! من حس می‌کنم کافه پیانو یکی از بهترین رمان هایی است که این سال‌ها خوانده ام. لحن گیرا و صمیمی کتاب، به علاوه فضای زنده و جذاب آن چیزی است که در هر کتابی پیدا نمی‌شود. لحنی آن‌قدر گیرا که وقتی کتاب را باز می‌کنید...
tagged: literature and novel

goodreads.com
Designed By Erfan Powered by Bayan