سه شنبه ۷ مرداد ۹۹
تقریبا میانهی اردیبهشت ماه، وقتی آمارها پایین آمد، تب کرونا آرامتر شد و اوضاع قدری ثبات پیدا کرد، یک سوال عجیب در ذهنم شکل گرفت. چطور شد که توانستیم از پس مشکلی به این بزرگی بربیاییم؟ آن هم وقتی در تحریم همهجانبه هستیم و حتی داروی کافی به دستمان نمیرسد؟
اصلا چطور شد که کشورهای تا بن دندان مجهز اروپایی، در منجلاب کرونا اسیر شدند، و ما که از نظر تجهیزات و امکانات در سطح آنها نیستیم، از پس مشکلی به این بزرگی برآمدیم؟
اصلا برای من، که در تمام طول این هفت سال، دولت روحانی را به بیتدبیری و ناکارآمدی شناختهام، باور پذیر نمینمود که او بتواند چنین وضعیت بغرنجی را مدیریت کند. به راستی چطور ممکن است دولت یازدهم و دوازدهم، که ثابت کرده استاد بحرانسازی و مشکل آفرینی است، بتواند «مدیریت بحران» کند؟!
ابتدا به روایت رسانههای رسمی شک کردم. برای همین، سراغ دوستان پزشک و پرستار رفتم و از چندنفر که در شهرها و استانهای مختلف، مشغول خدمت رسانی به بیماران کرونایی بودند پرس و جو کردم. تایید کردند که اوضاع آرامتر شده و به وضعیت امیدوار کنندهای رسیدهایم.
شنیدن چنین خبری، خوشحالم کرد. بیماری در آستانهی کنترل شدن بود و ما مرحلهی دشوار کار را پشت سر گذاشته بودیم. از خودم شرمنده شدم که نسبت به دولت بیانصافی به خرج داده بودم. به نظر میرسید دولت تدبیر و امید، بالاخره تکانی به خود داده و بر خلاف همیشه، بحران را کنترل کرده و بر اوضاع مسلط شده است.
با این وجود، مدت زمان زیادی نگذشت که از این دیدگاهم نیز پشیمان شوم! بیماری دوباره اوج گرفت، تعداد مبتلایان، تعداد موارد بستری شده و در نتیجه تعداد جان باختگان دوباره افزایش یافت و این بار، حتی از بار نخست نیز پیشی گرفت.
و همهی اینها در حالی بود که کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین، که روزی قربانگاه کرونا قلمداد میشدند، بر اوضاع مسلط شده و تعداد تلفات و خسارات را کنترل کرده بودند.
حالا ما، جزء رتبههای بالای تعداد مرگ و میر روزانه در جهان هستیم و همهی اینها مرهون بیتدبیری و بیکفایتی دولت تدبیر و امید (!) است.
من نه پزشکم، نه همهگیری شناس (در تلاش برای ترجمهی اپیدمیولوژیست) و نه سیاست دان. من فقط یک شهروندم. ولی میدانم یک بحران، جز با حرف شنوی تمام عناصر مسئول از یک مدیر توانمد، کنترل نخواهد شد.
ولی اوضاع این روزهای کشور ما، چیز دیگری میگوید:
* شهرداری تهران و شهرهای بزرگ دیگر، زیر بار لغو طرح ترافیک نمیروند و صراحتا از قانون تمکین نمیکنند، چون منافع مادیشان به خطر میافتد.
* وزارت علوم و سازمان سنجش، زیر بار تعویق کنکور نمیروند و اصرار بر برگزاری آزمونهای کشوری در میانهی پیک دوم کرونا دارند، چون ممکن است دانشگاهها در ترم مهر خالی بماند و این برایشان بار مالی دارد!
* آموزش و پرورش به برگزاری آزمون ورودی سمپاد اصرار دارد. چون لابد در این مملکت مافیای سمپاد هم داریم!
* دولت تاکید بر برگزاری مراسمات محرم و صفر میکند و هیئتها، زیر بار تغییر شیوهی عزاداری در ایامی که جهان در بحران است نمیرود، چون ممکن است افکار عمومی متشنج شود!
* ماسک با قیمت مصوب در داروخانهها توزیع نمیشود و با قیمتهای بیشتر از مکانهای دیگر سر درمیآورد، چون این وسط جیب عدهای باید پر شود و آنها اجازه نمیدهند منافعشان به خطر بیفتد.
* جلوی مسافرتها و ترددهای غیر ضروری گرفته نمیشود، چون دولت نمیخواهد با تعطیل کردن این کارها، مجبور شود از بخش گردشگری حمایت کند!
* مردم بی تفاوت را با قوهی قهریه، مجبور به زدن ماسک نمیکنند، احتمالا چون دولت نمیخواهد وجههی خودش را خراب کند!
شما در این گزارهها، نشانی از تدبیر میبینید؟ این شیوهی درست مدیریت بحران است؟! الان، شبیه گروه ارکستری شدهایم که برای اجرا روی صحنه رفته است ولی هرکس دارد به شیوهی خودش عمل میکند و برای خودش ساز میزند!
مردم، دولت را برای همین روزها میخواهند آقای روحانی! اگر قرار باشد در یک کشور، هرکس ساز خودش را بزند و برای خودش، خودمختار عمل کند، دیگر چه نیازی به دولت هست؟
طرح ترافیک را لغو نمیکنید، چون شهرداری ضرر میکند، کنکور را به تعویق نمیاندازید چون منافع دانشگاههای پولی به خطر میافتد. این وسط جان مردمی که در ممکن است در مترو و اتوبوس مبتلا شوند ارزشی ندارد؟ امنیت روانی داوطلبان کنکور ارزشی ندارد؟
باورتان نمیشود که هفتههاست خواب راحت و تمرکز کافی را از بچههای کنکوری مقاطع مختلف سلب کردهاید؟ گرفتن یک تصمیم خوب و مورد تایید کارشناسان خودتان، اینقدر سخت است که پس از برگزاری جلسات متمادی هنوز به نظر نهایی نرسیدهاید؟
یعنی نهایت تدبیر شما همین است که اعلام کنید کنکور دکتری برگزار میشود تا ببینیم پروتکلهایمان چطور کار میکنند و اگر جان انسانی که 18 سال از بهترینسالهای زندگیاش را صرف تحصیل کرده است هم به خطر افتاد به درک؟ یادتان رفته چقدر برای رسیدن یک دانشآموز کلاس اولی به جلسهی کنکور دکتری هزینه کریدهاید؟
نهایت قدرت شما این است که بگویید در ایام محرم، نذریها را بسته بندی شده پخش کنید؟ یا در هیئات فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنید؟! واقعا به نظر شما این کار جوابگو است؟ بعضی هیئتهای بزرگ که در همان ایام پیک اول و شبهای قدر نیز مراسمات آنچنانی برگزار کردند و هیچ پروتکلی را هم رعایت نکردند به نظرتان این بار از قانون تمکین میکنند؟
واقعا باید باور کنیم جان مردم برای شما هیچ ارزشی ندارد جناب روحانی؟ یا نه! بپذیریم مملکت دچار بحران مدیریت است و هیچ کس حرف رئیس جمهور را نمیخواند؟
شهرداری تهران از قانون تمکین نمیکند، سازمان سنجش از قانون تمکین نمیکند، دلالان بازار را در دست گرفتهاند، این روزها حتی میگویند اپراتورهای گرانفروش از قانون تمکین نمیکنند و وزارت ارتباطات را به هیچ میشمارند!
یعنی حتی زورتان به سازمانهای متبوع خودتان هم نمیرسد؟ اوضاع به قدری بحرانی شده که سازمانهای جزء هم تعیین تکلیف میکنند؟!!!
عجب! من فقط میدانم در این اوضاع قمر در عقرب، سنگ روی سنگ بند نمیشود. کاش قبل از این که گرفتار یک فاجعهی ملی شویم، به خودتان بیایید...
پ.ن: از طولانی شدن این یادداشت، شرمندهام. گلایهای بود که اگر نمینوشتم دلم آرام نمیشد. هرچند میدانم به گوش کسی نخواهد رسید. اگر تا اینجا همراهی کردهاید، سپاسگزارم.
پ.ن2: شما هم نظراتتان را بنویسید. خوشحال میشوم دیدگاهتان را بدانم.