دوشنبه ۲۵ شهریور ۹۸
تابستان سال قبل بود که شروع شد و بعد هم به چشم بر هم زدنی، یک سال گذشت و تمام! ولی در طول این یک سال، چیزهای زیادی یادم داد: این که دنیا بزرگتر از چیزی است که تا آن زمان فکر کردهام، این که ادبیات وسیعتر از چیزی است که تا آن موقع پنداشتهام، این که در میان دیگران که هستم و میخواهم که باشم.
روزی که تمام شد، با خودم فکر کردم چه چیزی عایدم شده؟ و خوب که فکر کردم دیدم خودم را بهتر شناختهام، و دنیایم را. دیدم دوستان خوبی یافتهام و راهم روشنتر شده و هموارتر، و ولعم به خواندن و نوشتن و دانستن بیشتر از پیش شده است.
و اگر این تمام چیزی باشد که آفتابگردانها به من داده، به گمانم کافی است.