دولت‌خانه | مسعود پایمرد

چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم


کارگاه آموزش برنامه ریزی با بولت ژورنال

کارگاه آموزش برنامه ریزی با بولت ژورنال

گمان می‌کنم که خوانندگان پر و پا قرص این وبلاگ، بدانند که من دو سالی هست از بولت ژورنال برای برنامه‌ریزی و مدیریت کارهای روزمره‌ام استفاده می‌کنم. در این مدت، گاه به گاه یادداشت‌هایی هم برای معرفی این روش برنامه‌ریزی نوشته و منتشر کرده‌ام. (+ و +)

بولت ژورنال، یک روش فوق‌العاده مفید و اثربخش برای هدف‌گذاری و مدیریت برنامه‌ها و پروژه‌هاست. یک روش آنالوگ و کاملاً فیزیکی در میانه‌ی عصر دیجیتال. شاید دلیل محبوبیت روزافزون این دفتر دوست داشتنی در سراسر جهان هم همین ویژگی‌اش باشد.

حالا که به انتهای سال 1400 رسیده‌ایم و روزهای پایانی اسفند نیز در حال سپری شدن هستند، فکر کردم خوب است که در قالب یک کارگاه آموزشی دو ساعته، روش ساخت بولت ژورنال و استفاده از آن را به دوستانم آموزش دهم.

اگر دوست دارید سال جدید را به سالی پردستاورد و ثمربخش تبدیل کنید، پیشنهاد می‌کنم فرصت شرکت در این کارگاه را از دست ندهید. در این دو ساعت، می‌کوشم در مورد ماهیت بولت ژورنال و تمایزش از سایر روش‌های برنامه‌ریزی توضیح دهم و شما را با ساختار و چگونگی استفاده از آن آشنا کنم.

از آن‌جا که کوشیده‌ام همیشه آب را از سرچشمه بردارم، در تدوین محتوای این کارگاه نیز از منابع دست اولی همچون وب سایت رسمی رایدر کارول (مبدع بولت ژورنال) و کتاب بولت ژورنال برای تازه‌کارها (Bullet journal for beginners) استفاده کرده‌ام و با هدف کاربردی‌تر شدن مطالب، تجربیات شخصی‌ام از دو سال استفاده‌ی مداوم از این روش را نیز به آن افزوده‌ام.

امیدوارم استفاده از این روش برنامه‌ریزی، بتواند در بهره‌وری بیشتر به شما کمک کند. منتظر دیدار شما در وبینار کارگاه آموزش برنامه‌ریزی با بولت ژورنال هستم. برای ثبت نام، کلیک کنید.


ساده ترین آموزش برنامه ریزی با بولت ژورنال

آموزش بولت ژورنال

 

بولت ژورنال یک روش برنامه ریزی جذاب و منحصر به فرد است که من از ابتدای اردیبهشت ماه سال 99 کار کردن با آن را آغاز کرده‌ام. در این یادداشت، همان‌طور که پیش‌تر قول داده بودم، قصد دارم شیوه‌ی کار با بولت ژورنال را به صورت ساده اما کاربردی توضیح دهم و در مورد تجربیات شخصی و نتایج کار کردن با این روش بنویسم.

در مورد شیوه‌ی آشنایی‌ام با بولت ژورنال و کتاب «برنامه ریزی به روش بولت ژورنال» در پست «بوژو و طاقچه» چیزهایی نوشتم که اگر هنوز آن را نخوانده‌اید توصیه می‌کنم پیش از خواندن این پست، نگاهی به آن بیندازید.

خب، بگذارید حرف‌هایم را با مرور کوتاهی بر داستان شکل گیری بولت ژورنال آغاز کنم:


جمع بندی چله تعالی

بیست و هشتم خرداد ماه بود که در یادداشتی، نوشتم با هدف بیرون آمدن از سیکل معیوب هیچ‌کاری نکردن و کسب رضایت درونی بیشتر، قصد دارم برنامه‌ای به اسم «چله‌ی تعالی» را اجرا کنم.

برای این کار، جدولی طراحی کردم (که عکسش را در همان مطلب قرار دادم) و وضعیت هر روز را با دو رنگ سیاه (برای روزهایی که از عملکردم رضایت نداشته‌ام) و سبز (برای روزهایی که از خودم راضی بوده‌ام) مشخص کردم.

این چله، شنبه چهارم مردادماه، به آخر رسید و بنابرقولی که اول به خودم و بعد به شما داده بودم، زمان آن رسیده که نتیجه‌ی کار را اینجا بنویسم. تردیدی نیست که علم به آگاهی دیگران از نتیجه‌ی فعالیت‌هایم، مشوق خوبی برای بهتر شدن و فعالیت کردن بوده‌است. (این را گفتم که فردا روزی اگر تصمیم به انجام چنین کاری گرفتید، شما هم مزیت انتشار عمومی نتیجه‌ی فعالیتتان را بدانید!)

اما در این چهل روز چه اتفاقی افتاده است؟

خب راستش، تنها 17 روز از این چهل روز، برای من مفید و سازنده بود و 23 روز دیگر را از دست دادم اما در مجموع از فعالیتم احساس رضایت دارم. تلاش برای دقت به رفتار روزمره در طول یک دوره‌ی مشخص، باعث شده به نکات مفیدی از عادات فردی‌ام دست پیدا کنم که به من برای بهتر شدن کمک خواهند کرد.

نکاتی را هم یادداشت کرده‌ام که گمان می‌کنم خواندنش برایتان خالی از لطف نخواهد بود.

جمع بندی چله تعالی

میان نوشت: تلاشم این است نکاتی که در این یادداشت نوشته می‌شوند، نکات عمومی و بدون تاریخ انقضاء باشند که خواندنش برای خواننده‌ای که قصد اجرای چنین برنامه‌ای را دارد و نیز برای عموم کاربران مفید باشد.


چله‌ی تعالی

کار کردن با بولت ژورنال را دوماهی هست شروع کرده‌ام. (قبلا درباره‌ی چگونگی آشنایی‌ام با این شیوه‌ی برنامه‌ریزی و این که چطور می‌توانید یادش بگیرید، اینجا مطالبی نوشته‌ام)

در طول این دوماه به نظرم رسید با مدل جذاب و منحصر به فردی از برنامه‌ریزی مواجه‌ام که از لیست وظایفی (در تلاش برای ترجمه‌ی to do list) که سال‌های پیش از این استفاده می‌کردم، کارآمدتر است. حالا یک دفتر دارم که همه‌چیز را کنار یکدیگر گردآورده و راه را برای تحلیل عادت‌های فردی و تنظیم برنامه‌های پیش‌رو و برنامه‌ریزی بهتر، هموار کرده است.

(یادم نرفته که قول داده بودم بعدا در خصوص نتایج این روش برنامه‌ریزی و تجربیاتی که خواهم داشت بنویسم. این البته، آن مطلب وعده داده شده نیست. به نظرم هنوز برای نوشتن درباره‌ی نتایج کارها و تجربیاتم، قدری زود است و شاید یکی دوماه دیگر زمانش فرا برسد. فعلا اینجا می‌خواهم درباره‌ی یک موضوع خاص صحبت کنم.)

چند روز پیش که از سر بی‌حوصلگی بیمارگونه‌ای که چند روزی است سراغم آمده، مشغول گشت‌وگذار بین صفحات «ویرگول» بودم، به یادداشتی از مریم حیدری (+) برخوردم که در آن از تلاش برای فرار از اهمال‌کاری از طریق یک برنامه‌ی سی روزه با هدف خلق یک عادت جدید سخن گفته بود.

مشکل او اتفاقا مشکل من هم بود:

سیکل معیوب کلی منبع دور خود جمع کردن و در عمل هیچ کاری نکردن و بعد دچار اضطراب شدن

آفتی است که مدت زیادی است مرا هم درگیر خود کرده.

با هدف تلاش برای بیرون آمدن از این سیکل معیوب و وارد شدن به وضعیت بهتری که در آن لااقل خودم، رضایت درونی بیشتری را تجربه کنم و احساس کارآمدی بالاتری داشته باشم، تصمیم گرفتم برنامه‌ی مشابهی را اجرا کنم: یک چله‌ی تعالی! 


بوژو و طاقچه

بولت ژورنال

 

مقدمه اول:

نام بولت ژورنال را اولین بار از محمدرضا خراسانی‌زاده شنیدم، وقتی در استوری اینستاگرامش، تصویر دفترهای سال‌های پیشش را گذاشته و خیلی کوتاه درباره‌ی این روش توضیح داده بود. چیزی که مرا ترغیب کرد بیشتر درباره‌ی این روش بدانم، بخشی از نوشته‌ی محمدرضا بود که در آن از ناکارآمدی چک لیست‌ها (که من تا حالا از آن‌ها استفاده کرده‌ام) در برابر روش بولت ژورنال صحبت می‌کرد.

جستجوی بیشتر، مرا به تارنمای زهرا نجاری و سایت نردیشمی رساند. جایی که مفصل درباره‌ی بولت ژورنال توضیح داده شده بود. آن‌جا بود که فهمیدم او کتاب «برنامه ریزی به روش بولت ژورنال» را ترجمه کرده است. کتابی از «رایدر کارول»، خالق بولت ژورنال، که در آن از روش‌ها و فلسفه‌ی این ابزار صحبت می‌کند.

قیمت پشت جلد کتاب 49 هزار تومن بود که باعث شد، به دلیل نداشتن بودجه‌ی کافی، کتاب را نخرم و تنها در گودیدز به عنوان want to read علامتش بزنم تا در فرصت مناسب سراغش بروم.

 

مقدمه دوم:

مدتی قبل، وقتی درباره‌ی اپلیکیشن‌های کتاب الکترونیک کنجکاو شده بودم، از دوست عزیزی پرسیدم: «به نظرت این اپ‌ها چطورند؟ چه کتابی را باید اینجوری خواند؟ و چه کتابی را نباید؟»

و او، با همان مهربانی همیشگی‌اش، گفت: «بد نیستند. باید امتحانشان کنی. ولی به نظر من برای خواندن کتاب‌هایی که نه چندان بی‌اهمیت‌اند که بتوانی نادیده‌شان بگیری، و نه چندان مهم، که بخواهی برای خرید نسخه‌ی چاپی‌شان پول و برای نگهداری از آن‌ها فضای خالی کتابخانه‌ات را هزینه کنی، گزینه‌ی مناسبی هستند.»

این بود که وقتی طاقچه، در ایام نوروز، گردونه‌ی شانسش را راه انداخت و از قضا مرا برنده‌ی یک هفته اشتراک رایگان طاقچه بی‌نهایتش (چیزی شبیه کتابخانه‌ی عمومی) کرد، فرصت را غنیمت شمردم و کتاب رایدر کارول را برای خواندن انتخاب کردم.

 

وسط نوشت: واقعا دم بر و بچه‌های طاقچه گرم! خواندن یک کتاب (آن هم اگر خیلی مهم نباشد)، با این تنبلی که اخیرا گریبانم را گرفته است، برای من ممکن است بیش از یک ماه زمان ببرد. با این وجود، اشتراک رایگان طاقچه بی‌نهایت و فرصت محدودی که برای مطالعه‌ داشتم، مجبورم کرد عزمم را جزم کنم تا این کتاب 312 صفحه‌ای را در یک هفته تمام کنم.

 

اصل کلام:

بولت ژورنال، یک روش برنامه‌ریزی جذاب و منحصر به فرد است که برای اجرا کردنش، تنها نیاز به یک قلم و دفتر داریم. 

«رایدر کارول»، در این کتاب به معرفی و شرح روش برنامه‌ریزی با بولت ژورنال (بوژو) و فلسفه‌ی پنهان در پشت آن می‌پردازد. ترجمه‌ی کتاب، همان طور که گفتم، کار «زهرا نجاری» و روان و قابل فهم است.

به این خانه‌ی محقر خوش آمدید. در این‌جا یادداشت‌ها، دغدغه ها و تجربه های نگارنده را خواهید یافت.
بهانه ی ساختن این خانه، دوست عزیزی است که مرا، انسانی که مدت‌ها از نثر فاصله گرفته بود را، هم به نوشتن معتاد کرده است. در این‌جا به هرگوشه‌ای سرک خواهم کشید و از هر چیزی خواهم نوشت. بدیهی است منبع و ماخذ کلیه‌ی یادداشت‌های فاقد منبع، ذهن نویسنده است.
امید است آن‌چه نوشته ام و خواهید خواند، مقبول افتد...
کتاب‌های من

آخرین کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حسن و دل
really liked it
در نوع خود کتاب جالبی است. داستانی عرفانی است که به طریق تمثیل ماجرای عشق "دل" پسر پادشاه یونان، "عقل"، را که در "قلعه ی بدن" حکومت می کند به "حُسن" دختر پادشاه مشرق، "عشق"، که در شهر "دیدار" ساکن است روایت می کند. دل در حقیقت طالب آب ح...
tagged: literature
منجنیق
really liked it
حسین صفا، در این کتاب تصویر جدیدی از غزل فارسی را ارائه می کند. تصویری که در عین شباهت هایش به تصویری که از غزل کلاسیک مشهور در ذهن مان داریم دارای تفاوت هایی نیز هست. تفاوت هایی آن چنان عمیق که گاه حتی شاید مجبورمان کند نام غزل بر اشعار...
tagged: literature and poet
صد سال تنهایی
it was amazing
صدسال تنهایی را نخوانده‌ام، با آن زندگی کرده‌ام. کتاب بی‌نظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر...
tagged: literature and novel
ناصر ارمنی
really liked it
در میان داستان ها، "زمزم" را بیش از بقیه دوست داشتم. اغلب پایان بندی ها را پسندیدم. هرچند با برخی از آنها ارتباط برقرار نکردم. در مجموع، به گمانم امیرخانی در نوشتن داستان بلند، توانمندتر از داستان کوتاه است.
tagged: literature and short-story
کافه پیانو
it was amazing
هرکس هرچه می‌خواهد بگوید! من حس می‌کنم کافه پیانو یکی از بهترین رمان هایی است که این سال‌ها خوانده ام. لحن گیرا و صمیمی کتاب، به علاوه فضای زنده و جذاب آن چیزی است که در هر کتابی پیدا نمی‌شود. لحنی آن‌قدر گیرا که وقتی کتاب را باز می‌کنید...
tagged: literature and novel

goodreads.com
Designed By Erfan Powered by Bayan