دولت‌خانه | مسعود پایمرد

چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم


قطعه‌ی صوتی ماه پری

«ماه‌پری»، یکی از غزل‌هایی است که بسیار دوستش دارم. به گمانم، هنرمندانی که می‌گویند همه‌ی آثارم مثل فرزندانم هستند و همه را یکسان و یک اندازه دوست دارم، حرف‌های کلیشه‌ای می‌زنند.

من فکر می‌کنم بعضی از آثار، به واسطه حس و حالی که هنرمند موقع خلق آن‌ها داشته، یا به دلیل خاطره‌ی شیرینی که با آن همراه شده، یا به دلایل دیگر، عزیزتر و شیرین‌تر هستند. حتی اگر خود شخص، این حرف را فاش نگوید!

برای من هم این غزل، به دلایل متعدد، یکی از دوست داشتنی‌ترین‌هاست. با خودم فکر کردم چه قطعه‌ای می‌تواند بهترین شروع برای رادیو همایونی باشد؟ و پاسخ روشن بود. قطعه‌ای که دوست‌تر می‌دارمش!

پس، غزل ماه‌پری را با خوانش خودم تقدیم حضورتان می‌کنم. امیدوارم مورد پسند واقع شود.

این قطعه را چندی قبل در وبلاگ قرار داده‌ام. اگر تمایل به دیدن متن شعر دارید، می‌توانید آن را در اینجا مشاهده کنید.

 

لینک دانلود مستقیم:

پی‌نوشت: این نخستین پادکستی نیست که تولید کرده‌ام، اما کوشیده‌ام نخستین پادکست باکیفیتم باشد. هرچند درباره‌ی کیفیت کار، چندان مطمئن نیستم. خوشحال می‌شوم نظراتتان را در این باره بدانم.

 


بی‌تعبیر

کتابی پاره...

من آن خوابم، که یوسف هم نخواهد کرد تعبیرش
زبانی کهنه که جبر زمان کرده زمین‌گیرش

کتابی پاره در پستوی نمناکی رها مانده
که پوسیده‌ست از روز ازل، اوراق تقدیرش

شبیه آیه‌ای آشفته در یک سوره‌ی مبهم
که «المیزان» هم از حیرت گذشت از خیر تفسیرش

چه می‌خواهی بدانی اینک از من؟ از بهاری که
خزان در صبح فروردین، چنین کرده جوان‌پیرش؟

گذشته از سرش آشوب‌هایی سخت و جان‌فرسا
ولی هرگز نکرده هیچ‌یک، رنجور و دلگیرش

گذشت سال‌ها، آکنده او را از فراموشی
ولی نگسسته است از عشق -در هرحال- زنجیرش

*

نپرس از معنی این حرف‌ها، زیرا که می‌دانی
من آن خوابم که یوسف هم نخواهد کرد تعبیرش...

 

«مسعود پایمرد»

98/3/4

 

پ.ن یک: هرچه خواستم دست به قلم ببرم نشد. آشفته‌ام. به نظرم رسید این غزل، که آن را سال پیش سروده‌ام، بیشترین شباهت را با حال این روزهایم داشته باشد.

پ.ن دو: همین غزل را، با همین توضیحات در پایین صفحه، دو ماه پیش در صفحه‌ی ویرگولم منتشر کردم. حالا که خواستم بعد مدت‌ها، از سر دلتنگی، این‌جا چیزی بنویسم، دیدم حالم بی‌شباهت به حال همان روز نیست. تصمیم گرفتم به جای نوشتن مطلبی تازه، همین شعر را بازنشر کنم و چندبار برای خودم بخوانم...

پ.ن سه: برای آدم‌های دلتنگ این زمانه، برای دل‌های شکسته، دعا کنید.


یک قطره آفتابگردان!

پوستر آفتابگردانها

تابستان سال قبل بود که شروع شد و بعد هم به چشم بر هم زدنی، یک سال گذشت و تمام! ولی در طول این یک سال، چیزهای زیادی یادم داد: این که دنیا بزرگ‌تر از چیزی است که تا آن زمان فکر کرده‌ام، این که ادبیات وسیع‌تر از چیزی است که تا آن موقع پنداشته‌ام، این که در میان دیگران که هستم و می‌خواهم که باشم.

روزی که تمام شد، با خودم فکر کردم چه چیزی عایدم شده؟ و خوب که فکر کردم دیدم خودم را بهتر شناخته‌ام، و دنیایم را. دیدم دوستان خوبی یافته‌ام و راهم روشن‌تر شده و هموارتر، و ولعم به خواندن و نوشتن و دانستن بیشتر از پیش شده است.

و اگر این تمام چیزی باشد که آفتابگردانها به من داده، به گمانم کافی است.

به این خانه‌ی محقر خوش آمدید. در این‌جا یادداشت‌ها، دغدغه ها و تجربه های نگارنده را خواهید یافت.
بهانه ی ساختن این خانه، دوست عزیزی است که مرا، انسانی که مدت‌ها از نثر فاصله گرفته بود را، هم به نوشتن معتاد کرده است. در این‌جا به هرگوشه‌ای سرک خواهم کشید و از هر چیزی خواهم نوشت. بدیهی است منبع و ماخذ کلیه‌ی یادداشت‌های فاقد منبع، ذهن نویسنده است.
امید است آن‌چه نوشته ام و خواهید خواند، مقبول افتد...
کتاب‌های من

آخرین کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حسن و دل
really liked it
در نوع خود کتاب جالبی است. داستانی عرفانی است که به طریق تمثیل ماجرای عشق "دل" پسر پادشاه یونان، "عقل"، را که در "قلعه ی بدن" حکومت می کند به "حُسن" دختر پادشاه مشرق، "عشق"، که در شهر "دیدار" ساکن است روایت می کند. دل در حقیقت طالب آب ح...
tagged: literature
منجنیق
really liked it
حسین صفا، در این کتاب تصویر جدیدی از غزل فارسی را ارائه می کند. تصویری که در عین شباهت هایش به تصویری که از غزل کلاسیک مشهور در ذهن مان داریم دارای تفاوت هایی نیز هست. تفاوت هایی آن چنان عمیق که گاه حتی شاید مجبورمان کند نام غزل بر اشعار...
tagged: literature and poet
صد سال تنهایی
it was amazing
صدسال تنهایی را نخوانده‌ام، با آن زندگی کرده‌ام. کتاب بی‌نظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر...
tagged: literature and novel
ناصر ارمنی
really liked it
در میان داستان ها، "زمزم" را بیش از بقیه دوست داشتم. اغلب پایان بندی ها را پسندیدم. هرچند با برخی از آنها ارتباط برقرار نکردم. در مجموع، به گمانم امیرخانی در نوشتن داستان بلند، توانمندتر از داستان کوتاه است.
tagged: literature and short-story
کافه پیانو
it was amazing
هرکس هرچه می‌خواهد بگوید! من حس می‌کنم کافه پیانو یکی از بهترین رمان هایی است که این سال‌ها خوانده ام. لحن گیرا و صمیمی کتاب، به علاوه فضای زنده و جذاب آن چیزی است که در هر کتابی پیدا نمی‌شود. لحنی آن‌قدر گیرا که وقتی کتاب را باز می‌کنید...
tagged: literature and novel

goodreads.com
Designed By Erfan Powered by Bayan