دولت‌خانه | مسعود پایمرد

چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم


چرا آرزوی براندازان محقق نخواهد شد؟!

با وقوع هر انقلاب و تشکیل هر نظام جدید، طبیعی است که یک یا چند جریان اپوزیسیون نیز به وجود آیند. جریان‌هایی که یا وفادار به نظام قبلی هستند و یا با استقرار نظام جدید منافع خود را تامین نشده یا در معرض تهدید یافته‌اند. این جریان‌ها عموما تلاش می‌کنند تا با نفوذ، ایجاد نارضایتی و یا تبلیغات سوء، زمینه‌ی بروز شورش یا کودتا را فراهم کرده و با ساقط کردن حکومت مستقر، نظامی مطابق با اهداف خود روی کار آورند.

انقلاب اسلامی ایران نیز از این چالش، مستثنی نیست و از ابتدای پیروزی تا کنون با بسیاری از این گروه‌ها درگیر بوده است. گروه‌هایی که عمدتا توسط کشور‌های خارجی حمایت و هدایت می‌شوند.

اما چرا با وجود این همه تمهیدات و نیز حمایت‌های بی‌شائبه کشورهای خارجی رویای براندازی نظام تا کنون محقق نشده است و بعدتر نیز محقق نخواهد شد؟

برای پاسخ به این سوال لازم است نگاهی به انقلاب‌های موفق در قرون اخیر بیندازیم. با یک مطالعه جزئی درمی‌یابیم که وجود چند ویژگی مشترک در بین آن زمینه‌ساز پیروزی گردیده است:

1.نارضایتی عمیق از وضعیت جاری: انقلاب (و نه کودتا) های موفق همگی زمانی رخ داده‌اند که مردم (و به ویژه قشر نخبگان) از وضع موجود عمیقا ناراضی بوده‌اند و این نارضایتی تا ناامیدی از اصلاح در پیکره‌ی سیاسی کشور عمق یافته است.

2.پیدایش یک ایدئولوژی جدید، قدرتمند و جایگزین: جریان مخالف، هنگامی از سوی مردم حمایت خواهد شد که بتواند یک ایدئولوژی جایگزین ارائه دهد. ایدئولوژی‌ای که کمبودهای حکومت فعلی را نشانه رود، به نخبگان جهت دهد و نیز موجب جذب عوام شود. مدل حکومتی که جایگزین نظام مستقر می‌شود نیز توسط همین ایدئولوژی مشخص خواهد شد.

3.وجود رهبری قدرتمند: یک انقلاب، هرگز بدون داشتن یک رهبر ( و جریان رهبری) قدرتمند به پیروزی نخواهد رسید. در حقیقت این رهبر است که ایدئولوژی جایگزین را هدایت می‌کند و به مبارزین برای رسیدن به هدف جهت می‌دهد. این رهبری ممکن است متکی به یک فرد باشد (همچون کاسترو در انقلاب کوبا) یا متکی به گروهی که بیشترین پیروان و ایدوئولوژی مقبول‌تر را در اختیار دارند. (همچون بلشویک‌ها در انقلاب 1917 روسیه). هرچند باید در نظر داشت که در همین انقلاب‌های متکی به رهبری گروه نیز غالبا شخصیت‌هایی وجود دارند که حرف آخر را می‌زنند و جلوی چند دستگی و تشتت را می‌گیرند. (همچون لنین در میان بلشویک‌ها)

وجود این سه عنصر در کنار هم موجب پیدایش یک روحیه‌ی آنارشیستی خواهد شد که شاخصه‌ی بروز انقلاب است. روحیه‌ای که با شورش‌ها و تظاهرات ناآرام شناخته می‌شود، محافظه‌کاری را از بین می‌برد و تنفر را جایگزین ترس می‌کند.

حالا برگردیم سر سوالمان: چرا جریان‌های برانداز جمهوری اسلامی تا کنون پیروز نشده‌اند و در آینده نیز نخواهند شد؟

با توجه به مطالبی که گفتم پاسخ تقریبا واضح است:

1.نارضایتی از نظام مستقر، هنوز عمیق نشده و به ناامیدی نرسیده است. آنان که خواهان تحول‌اند و از اوضاع موجود رضایت ندارند، تغییر را در همین سیستم جستجو می‌کنند و به دنبال براندازی نیستند.

2.اغلب جریان‌های مخالف، هرچند صحبت از براندازی می‌کنند اما هیچ ایدئولوژی جایگزینی برای ارائه ندارند. معدود ایدئولوژی‌های ارائه شده توسط برخی گروه‌ها نیز به هیچ وجه قدرت مقابله با ایدئولوژی جمهوری اسلامی را ندارند. این جریانات، هرچند خواهان سقوط نظام‌اند اما از طراحی و تبیین مدلی که می‌خواهند کشور را پس از پیروزی با آن اداره کنند عاجزند.

3.اختلاف و تنش موجود بین سران جریان‌های اپوزیسیون شاه کلید شکست‌های آن‌هاست. اختلافی که از نبود یک رهبر (یا جریان رهبری) مقتدر و تمام کننده نشات می‌گیرد. در حقیقت نه هیچ فردی هست که مدعیان براندازی گرداگرد او تجمع کنند و نه هیچ گروهی که ایدئولوژی مقبول‌تری برای جذب داشته باشد.

اکنون، بدون این سه عنصر کلیدی، جریان‌های مخالف به دنبال ایجاد شورش و تظاهرات‌هایی هستند که از مشخصات روحیه‌ی آنارشیستی است و نمونه‌های آن را در سال‌های 78، 88 و 97 دیده‌ایم. پر واضح است که تحرکاتی از این دست یا به سادگی سرکوب خواهند شد و یا باناامیدی و خستگی مردم از هم خواهند پاشید. در صورت پیروزی نیز، حکومت منتج از این جریانات، مطلوب نخواهد بود؛ چنان که نمونه‌های آن را در انقلاب‌های مصر و لیبی دیده‌ایم.

شکی نیست که ایستادگی مقتدرانه جمهوری اسلامی با وجود این همه چالش و هجمه را بیش از هرچیز مدیون ایدئولوژی ناب اسلام و پس از آن رهبری حکیمانه امام خمینی و امام خامنه‌ای هستیم. اما بر مسئولان نظام است که با توجه به قشر محروم و مستضعف کشور، که همواره حامیان انقلاب بوده‌اند، زمینه نارضایتی و به تبع آن شیطنت جریان‌های مخالف را از بین ببرند و نیز برماست که با مطالبه‌ی به حق نگذاریم این مهم فراموش گردد.

به این خانه‌ی محقر خوش آمدید. در این‌جا یادداشت‌ها، دغدغه ها و تجربه های نگارنده را خواهید یافت.
بهانه ی ساختن این خانه، دوست عزیزی است که مرا، انسانی که مدت‌ها از نثر فاصله گرفته بود را، هم به نوشتن معتاد کرده است. در این‌جا به هرگوشه‌ای سرک خواهم کشید و از هر چیزی خواهم نوشت. بدیهی است منبع و ماخذ کلیه‌ی یادداشت‌های فاقد منبع، ذهن نویسنده است.
امید است آن‌چه نوشته ام و خواهید خواند، مقبول افتد...
کتاب‌های من

آخرین کتاب‌هایی که خوانده‌ام

حسن و دل
really liked it
در نوع خود کتاب جالبی است. داستانی عرفانی است که به طریق تمثیل ماجرای عشق "دل" پسر پادشاه یونان، "عقل"، را که در "قلعه ی بدن" حکومت می کند به "حُسن" دختر پادشاه مشرق، "عشق"، که در شهر "دیدار" ساکن است روایت می کند. دل در حقیقت طالب آب ح...
tagged: literature
منجنیق
really liked it
حسین صفا، در این کتاب تصویر جدیدی از غزل فارسی را ارائه می کند. تصویری که در عین شباهت هایش به تصویری که از غزل کلاسیک مشهور در ذهن مان داریم دارای تفاوت هایی نیز هست. تفاوت هایی آن چنان عمیق که گاه حتی شاید مجبورمان کند نام غزل بر اشعار...
tagged: literature and poet
صد سال تنهایی
it was amazing
صدسال تنهایی را نخوانده‌ام، با آن زندگی کرده‌ام. کتاب بی‌نظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر...
tagged: literature and novel
ناصر ارمنی
really liked it
در میان داستان ها، "زمزم" را بیش از بقیه دوست داشتم. اغلب پایان بندی ها را پسندیدم. هرچند با برخی از آنها ارتباط برقرار نکردم. در مجموع، به گمانم امیرخانی در نوشتن داستان بلند، توانمندتر از داستان کوتاه است.
tagged: literature and short-story
کافه پیانو
it was amazing
هرکس هرچه می‌خواهد بگوید! من حس می‌کنم کافه پیانو یکی از بهترین رمان هایی است که این سال‌ها خوانده ام. لحن گیرا و صمیمی کتاب، به علاوه فضای زنده و جذاب آن چیزی است که در هر کتابی پیدا نمی‌شود. لحنی آن‌قدر گیرا که وقتی کتاب را باز می‌کنید...
tagged: literature and novel

goodreads.com
Designed By Erfan Powered by Bayan